این روزها عجیب سرم شلوغه و خونه تی های عید 

و بهم ریختگی های خونه کلافم کرده کلا  بی نظمی رو دوست ندارم و اذیتم میکنه اما خوبی که داره یهو یه وسیله ای پیدا میشه و کلی تو خاطرات قشنگ گذشته غرق میشم با صدای دلهره انگیز مامانم از جا میپرم که دختر تو هنوز نشستی که پس پاشو

چقدر بعد از این چیدن خونه و بوی تمیزی لذت میبریم اصن تموم خستگی زحمت ها از یادمون میره 

اما آیا قبل از عید دلمون رو هم تمیز میکنیم

از هرچی قهر و ناراحتی و کینه

از این که سه سال پیش یکی پیدا شده چیزی گفته و حالا ما هنوز داغش رو دلمون سنگینی میکنه

اگه یکم به لذت بعد از خونه تی دلمون فکر کنیم میفهمیم که اینقدر قشنگه که ارزشش رو داره یه دل تی محکم بکنیم و سال جدیدمونو با هرچی عشق و دوستیه بسازیم


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها